در آستانه ی سال نو💗
بعد از کلی وقت دلتنگ شدم برای اینجا و خاطراتی که یه روزایی اینجا ثبت میشد..... برگشتم و یه نگاهی انداختم به گذشته ، به سالهایی که سپری شد....از شش سال پیش تا حالا..چقدر زود گذشت مثل یه خواب کوتاه .... با خودم میگم شاید یه روزی تو سالهای پیری کنار پنجره ی رو به دار و درختای خونمون تو شیراز زیبا نشسته باشم و به این فکر کنم که تمام سالهای زندگی به کوتاهی یه خواب گذشت..... دلم تنگ شده برای همه روزهایی که خاطراتش و اینجا نوشتم، روزایی که دانشجو بودم ،ترم های اول، تولد هانا ، ارشد قبول شدنم ، برای روزای ۲۰ سالگی، برای سالهای ۹۵ ، ۹۶...چقدر بچه بودم، چقدررر حال و هوای زندگیم خیلی با الا...